شناسنامه‌های شهر من

مرجع رسمی شهدای شهر واوان

شناسنامه‌های شهر من

مرجع رسمی شهدای شهر واوان

خاطره | شهید عباس حیدری | پایم را با پوتین لگد کرد !

يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ
هوالشهید ؛

خاطره‌ای از شهید والامقام «عباس حیدری»

پایم را با پوتین لگد کرد!

با اینکه سنش زیاد نبود اما در میان اقوام و اهالی محل، همه به چشم آدم بزرگ بهش نگاه می‌کردند. مشکلات فامیل و آشنایان، مشکلات خودش بود. گاهی با خودم می‌گویم او به اندازه چهل سال زندگی کرده است از بس که به همه کمک می‌کرد و وقتش برکت داشت. یک‌بار برای انجام کار خیری پیش قدم شدم، اما به خاطر ترس از دردسرهای احتمالی و حرف و حدیث‌ها، از انجام آن منصرف شدم. همان شب در عالم رویا دیدم، در منزل خوابیده‌ام که ناگهان پنجره شکافته می‌شود و یک لشکر به پیش می‌آیند و در رأس آنها عباس ایستاده است. عباس جلو آمد و پایم را با پوتین لگد کرد و با حالتی خشمگین گفت: «یک‌بار کاری بهت سپردم، آن را به سرانجام برسان!» از خواب پریدم و با حالتی مطمئن، آن امر خیر را به سرانجام رساندم.
ما‌شاء‌الله بدن ورزیده‌ای هم داشت و در جبهه خط‌شکن بود. به تنهایی قبضه‌ی 35 کیلویی اسلحه را با 20تیر که هر کدام یک و نیم کیلو وزن داشت تا نقطه رهایی حمل می‌کرد. چیزی در حدود 65کیلو بار! 

به نقل از برادر شهید
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۱۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی