شناسنامه‌های شهر من

مرجع رسمی شهدای شهر واوان

شناسنامه‌های شهر من

مرجع رسمی شهدای شهر واوان

خاطره | شهید احمدرضا امینی | چادر را از سَرم کشید!

يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۵۳ ق.ظ
هوالشهید ؛

خاطره‌ای از شهید والامقام «احمدرضا امینی»

چادر را از سَرم کشید!

چند وقتی بود که اصرار داشت برود جبهه، اما ما مخالفت می‌کردیم. یک روز که خودم را برای نماز آماده کرده بودم، شروع کرد به اصرار و تکرار حرف‌های قبلی. به حرفش توجه نکردم و نماز را شروع کردم. همان ابتدای نماز، چادر را از سرم کشید! نماز را شکستم و گفتم: «این چه کاری بود؟!» احمدرضا خیلی جدی گفت: «مادر اگر نمی‌خواهی دشمن بدتر از این کار را با مردم ما بکند، بگذار من بروم.» من که از این حرف جا خورده بودم، گفتم: «همین که برادرت رفته، کافی است!» جواب داد: «او تکلیف خود را انجام داده و به من ربطی ندارد؛ من هم باید وظیفه خود را انجام بدهم.» همین حرف‌ها باعث شد که بگذارم برود.

به نقل از مادر شهید
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۱۲
سید پوریا علوی

امنیت

چادر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی