شناسنامه‌های شهر من

مرجع رسمی شهدای شهر واوان

شناسنامه‌های شهر من

مرجع رسمی شهدای شهر واوان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

 

شهید مصطفی اسدی شاد

 

در 12 فروردین سال ۱۳۳۵، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا، فرش فروش بود و مادرش عظمت نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته کامپیوتر درس خواند. افسر ارتش بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۶۱، در اطراف خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و صورت، شهید شد. مدفن وی در بهشت‌زهرای زادگاهش واقع است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۲۲:۴۶
سید پوریا علوی
هوالشهید ؛

خاطره‌ای از نوزاد شهید والامقام «میثم دهستانی»

دلم شور می‌زد

روز حادثه من در محل کار بودم. آن روز بجز بچه‌های خودم، مادرم و فرزندان خواهرم هم در منزل ما بودند. جنگنده‌های دشمن شروع کردند به موشک باران شهر. ما رفتیم داخل پناهگاه. دلم بسیار شور می‌زد. نگران خانواده و بچه‌ها بودم. مرخصی گرفتم و راه افتادم سمت خانه. نزدیک کوچه‌مان که رسیدم، دیدم مأمورین کوچه را بسته‌اند و مادرم با سر و صورتی خونی جلوی درب منزل نشسته و ناله می‌کند. سراسیمه جلو رفتم و از وضعیت بچه‌ها پرسیدم. گفت: «هر کدام از بچه‌ها را یک نفر برداشت و برد!» من هم سریع رفتم تا بچه‌ها را پیدا کنم. موشک نزدیک خانه‌ی ما اصابت کرده بود. بچه‌ها هر کدام در یک بیمارستان بستری بودند. میثم که نوزاد بود و تازه به دنیا آمده بود، در اثر خون‌ریزی مغزی در یکی از بیمارستان‌های تهران به شهادت رسیده بود.

به نقل از پدر شهید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۵۶
سید پوریا علوی
هوالشهید ؛

خاطره‌ای از شهید والامقام «داود ابراهیمی»

معلم ما بود !

وصیت کرده بود بعد از شهادتش از همه دوستان و آشنایان حلالیت بطلبیم. وقتی برای عمل به وصیتش به مدرسه‌شان رفتم، یکی از مسئولین مدرسه گفت: «داود دانش‌آموز نبود بلکه معلم ما بود! وقتی وارد دفتر می‌شد طوری سلام می‌کرد و به نحوی دستش را برای مصافحه به سویمان می‌آورد که با کمال میل با او دست می‌دادیم و آن‌قدر با ادب بود که هنگام رفتن، چند قدم به عقب می‌رفت و سپس از اتاق خارج می‌شد.» این ادب و احترام را بیشتر از هرکس دیگری نسبت به من و پدرش داشت و با وجود درس و بحث و تحصیل، و پاسداری و نگهبانی در محل، کمک حال من و پدرش بود.
 با اینکه سن کمی داشت، تخریبچی گردانشان بود. در عملیات نصر4 در شهر ماووت عراق پایش روی مین می‌رود و در هفده سالگی به شهادت می‌رسد.

به نقل از مادر شهید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۴۸
سید پوریا علوی
هوالشهید ؛

دل‌های صبور، مجموعه لحظه‌های ثبت شده
از یک گوشه‌ی دل‌تنگی‌های پدران و مادرانِ شهدای شهر واوان است
که به همت خادمان شهدا، طی دو سال جمع‌آوری شده
.تا به نمایش شما عزیزان درآید

تصویر زیر متعلق به دیدار مادر گرانقدر شهید میرعلی موسوی‌مرندی می‌باشد.

*برای دریافت فایل باکیفیت، روی تصویر کلیک کنید*


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۴:۲۱
مجاهد گمنام
هوالشهید ؛

دل‌های صبور، مجموعه لحظه‌های ثبت شده
از یک گوشه‌ی دل‌تنگی‌های پدران و مادرانِ شهدای شهر واوان است
که به همت خادمان شهدا، طی دو سال جمع‌آوری شده
.تا به نمایش شما عزیزان درآید

تصویر زیر متعلق به دیدار با پدر و مادر گرانقدر شهید مهدی لیاقی می‌باشد.


*برای دریافت فایل باکیفیت، روی تصویر کلیک کنید*



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۴:۱۷
مجاهد گمنام
هوالشهید ؛

دل‌های صبور، مجموعه لحظه‌های ثبت شده
از یک گوشه‌ی دل‌تنگی‌های پدران و مادرانِ شهدای شهر واوان است
که به همت خادمان شهدا، طی دو سال جمع‌آوری شده
.تا به نمایش شما عزیزان درآید

تصویر زیر متعلق به دیدار پدر گرانقدر شهید ابراهیم جودکی می‌باشد.

*برای دریافت فایل باکیفیت، روی تصویر کلیک کنید*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۴:۱۲
مجاهد گمنام
هوالشهید ؛

دل‌های صبور، مجموعه لحظه‌های ثبت شده
از یک گوشه‌ی دل‌تنگی‌های پدران و مادرانِ شهدای شهر واوان است
که به همت خادمان شهدا، طی دو سال جمع‌آوری شده
.تا به نمایش شما عزیزان درآید

تصویر زیر متعلق به دیدار با پدر و مادر گرانقدر شهید محمود همتی می‌باشد.


*برای دریافت فایل باکیفیت، روی تصویر کلیک کنید*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۳:۳۳
مجاهد گمنام
هوالشهید ؛

دل‌های صبور، مجموعه لحظه‌های ثبت شده
از یک گوشه‌ی دل‌تنگی‌های پدران و مادرانِ شهدای شهر واوان است
که به همت خادمان شهدا، طی دو سال جمع‌آوری شده
.تا به نمایش شما عزیزان درآید

تصویر زیر متعلق به دیدار مادران گرانقدر شهید ناصر عباسی و شهید مجید تهرانی می‌باشد.

*برای دریافت فایل باکیفیت، روی تصویر کلیک کنید*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۳:۲۹
مجاهد گمنام
هوالشهید ؛

دل‌های صبور، مجموعه لحظه‌های ثبت شده
از یک گوشه‌ی دل‌تنگی‌های پدران و مادرانِ شهدای شهر واوان است
که به همت خادمان شهدا، طی دو سال جمع‌آوری شده
.تا به نمایش شما عزیزان درآید

تصویر زیر متعلق به دیدار مادر گرانقدر شهید فرامرز داداش‌بهمنی می‌باشد.

*برای دریافت فایل باکیفیت، روی تصویر کلیک کنید*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۳:۲۶
مجاهد گمنام
هوالشهید ؛

دل‌های صبور، مجموعه لحظه‌های ثبت شده
از یک گوشه‌ی دل‌تنگی‌های پدران و مادرانِ شهدای شهر واوان است
که به همت خادمان شهدا، طی دو سال جمع‌آوری شده
.تا به نمایش شما عزیزان درآید

*برای دریافت فایل باکیفیت، روی تصویر کلیک کنید*
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۴:۲۷
مجاهد گمنام



بی مقدمه ...


اصلا فکر نمی‌کردیم اینگونه شود.

گامی پیش نهاده بودیم تا اثری تولید کنیم برای احیای فرهنگ ایثار و شهادت اما خودمان احیا شدیم. انگار دستمان را گرفته بودند و منزل به منزل می‌بردند تا نشانمان بدهند که چه بر سر این راست قامتان جاودانه تاریخ گذشته است. قدم به قدم زندگی کردیم. با یادشان با نامشان با خاطراتشان ...

متأثر شدیم، جان گرفتیم، شرمنده شدیم، سوختیم و شعله کشیدیم. کمرمان خم شد وقتی که مادری گفت: “داغش کمرم را خم کرد.” دنیا دور سرمان چرخید وقتی فهمیدیم چهار فرزندش را زیر بمباران، یکجا از دست داده و دق مرگ شده. با دلشوره‌های پدر آن نوزاد، دلشوره گرفتیم. بغض خفه‌مان کرد وقتی بغض گلوگیر پدرانشان را دیدیم. سر درد گرفتیم از سختی همسرانشان. با زنده زنده سوختنش، سوختیم و خاکستر شدیم. از تصویر چهارده ساله‌هایشان شرمنده شدیم. باور کنید در چشمانشان نگاه نکردیم. باور کنید نمی‌توانستیم ... سرمان بالا نمی‌آمد. انگار می‌خواسـتند سربه‌زیــرمان کنند و کردند.

کتاب مقدمه ندارد!

مقدمه، اشک چشم مادرانشان است و ایستادگی همسرانشان. مقدمه، بغض فروخفته پدرانشان است و نگاه نافذ فرزندانشان.


به زودی وبلاگ برورسانی می‌شود ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۱
سید پوریا علوی